معراج نودز،آموزش،فروشگاه

تو را از شاخه می‌چینم
تو را از شاخه می‌چینم که برایم گنجشک باشی، این ‌روزهای سکوت و وحشت را پُر از آوازِ رفتن کنی. تو را از شاخه می‌چینم که برایم خورشید باشی، این نگاه‌های سرد و خالی را پُر از گرمای دوست داشتن کنی. تو را از شاخه می‌چینم در دلم می‌کارم: گنجشکی که همیشه می‌خواند. خورشیدی که همیشه می‌تابد. "رضا کاظمی

:: موضوعات مرتبط: شعر ودلنوشته، ،
نويسنده : قاسم محمودی مقدم


خدایا
خدایا! من نه فارسی خوب بلدم نه شعر، فقط با همی زبان خودم می گویم: دراین عمر کوتاهی که از تو گرفته ام، فکر می کنم یک چیز را فهیمده ام؛ و آن اینکه همه رفته اند و می روند و تو می مانی، اگر هرچه کرده ام از کرده هایم بگذر مرا به خودت وصل کن تا ماندگار شوم! بعد از سالها که فکر می کردم عاشقم تازه آن سخن نغز مولوی را فهمیده ام که: عشق حقیقی است مجازی مگیر این دم شیر است به بازی مگیر

:: موضوعات مرتبط: شعر ودلنوشته، ،
نويسنده : قاسم محمودی مقدم


شعر محلی

شوون تاروم سحر بو ونهوندی

دل مو دربه در بو ونهوندی

تموم جمعه وون غرق گریکوم

خشم کل با خبر بو ونهوندی

(معراج نودژزاده)



:: موضوعات مرتبط: شعر ودلنوشته، ،
:: برچسب‌ها: شعر, شعر محلی,
نويسنده : قاسم محمودی مقدم


سربازی

باگریه عاشقانه دمساز شدیم

باپنجره های بسته همساز شدیم

ای عشق ببین که بعداز عمری خدمت

سرباز شدیم وازسرت باز شدیم



:: موضوعات مرتبط: شعر ودلنوشته، ،
نويسنده : قاسم محمودی مقدم


نگاه برتر

صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود!
با خودش گفت: هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!

فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود!
هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم! این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت!
پس فردای اون روز تنها یک تار مو رو سرش بود!
اوکی امروز دم اسبی میبندم! همین کار رو کرد و خیلی بهش میو...مد!
روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود!!!
فریاد زد: ایول!!! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!
.........
همه چیز به نگاه تو بر میگرده ...
هر کسی داره با زندگیش میجنگه ...

پس سعی کن با مشکلاتت کنار بیایی ... !



:: موضوعات مرتبط: شعر ودلنوشته، ،
:: برچسب‌ها: نگاه برتر, کچل, درمان کچلی, مو, درمان مو, آرامش, دیدگاه,
نويسنده : قاسم محمودی مقدم


صفحه قبل 1 صفحه بعد