معراج نودز،آموزش،فروشگاه

برخورد آمبولانس با مسئولين در مانور هلال احمر

حوالی ساعت 11 و 30 دقیقه صبح پنجشنبه اواسط برگزاری مانور ویژه ستاد تسهیلات نوروزی شهرستان پاکدشت در پارک دانشجو، مقابل شهرداری پاکدشت، راننده آمبولانس هلال احمر که در حال اجرای مانور و حرکت تیک آف بود، کنترل اتومبیل را از دست داد. 
 

در سانحه به وجود آمده، بر اثر برخورد آمبولانس با جمعی از مسئولان، مقبلی فرماندار، مدنی رئیس شبکه بهداشت و درمان، نوری رئیس جمعیت هلال احمر، سلیمانی شهردار پاکدشت، خانی شهردار شریف آباد، کریمی معاونت خدمات شهری شهرداری پاکدشت و جهرانی معاون فرهنگی و اجتماعی شهرداری پاکدشت به شدت مصدوم شدند.
 

تعداد مصدومان این حادثه هفت نفر بود که فرماندار و دو مصدوم دیگر همچنان در بیمارستان نیروی هوایی تهران بستری بوده و تحت مراقبت های پزشکی هستند و چهار مصدوم دیگر، عصر همان روز مرخص شدند.
 

به گزارش مهر بخشدار مرکزی پاکدشت گفت: فرماندار شهرستان که دچار آسیب دیدگی از ناحیه ستون فقرات، سر و گردن شده بود، تحت مراقبتهای پزشکان بود که احتمال جابجایی مهره های کمر و آسیب نخاع رفت، ولی در مراحل مختلف درمانی مشخص شد که از این بابت، خطری وی را تهدید نمی کند.
 

وی در خصوص رئیس شبکه بهداشت و درمان شهرستان نیز اظهار داشت: دکتر مدنی که دچار ضربه شدید از ناحیه سر شده و هوشیاری کمی داشت، تا حد زیادی بهبود یافته و قادر به تکلم نیز شده است.
 

این مسئول، اوضاع جسمی معاون فرهنگی شهرداری پاکدشت را نیز خوب توصیف کرد و افزود: خطر خونریزی داخلی وی کاهش یافته و تحت نظر پزشکان در حال درمان است.

توصیه : در برگزاری مانورها از افراد آموزش دیده استفاده نمایید و قبل از برگزاری حتماً به صورت آزمایشی، تمرین نمایید


:: برچسب‌ها: خبرآنلاين,
نويسنده : قاسم محمودی مقدم


شعرمحلي نود‍ژي ومنوجاني

شوون تاروم سحر بو ونيهتي/ كونزيل توقفس بو ونيهتي

هنوهم جمعه وچشم انتظارم/سحر تا شو گريوادوم نيهتي

 

شاعر:قاسم چترروز(معراج)



:: برچسب‌ها: شعر, شعرمحلي, شعرخوب, منوجان, درنگا,
نويسنده : قاسم محمودی مقدم


عکس هایی بسیار دلخراش از تصادفات جاده ای
 داداش مرگ من يواش
عکس هایی بسیار دلخراش از تصادفات جاده ای

Ferrari 360 Modena
راننده این فراری 360 Modena در تلاش بوده با سرعت 209 کیلومتر در ساعت در جاده های کشور فرانسه جلوی نامزدش خودنمایی کنه که پس ار برخورد باخطوط برق و پایین آوردن کابل به دو قسمت تقسیم شده. خوشبختانه هر دو سرنشین در این تصادف جون سالم به در بردن!

 

ادامه مطلب روببنيد؟؟


نويسنده : قاسم محمودی مقدم


غم نامه ی پاییز

 

وقتی که پاییز می شه ،

 ماآدمها خوشمون میاد که پا رو برگها

 بزاریم و صدای خش خش اونا رو

بشنویم و لذت ببریم.
 
برگ یه روز تمام زندگی درخت بوده !

 همه عشقش و همه امیدش!

درخت همه شیره جونش رو به برگ می داد

 تا سبز بمونه و ازش جدا نشه !

آب و باد و خاک و همه و همه

 به درخت کمک میکردند و برگ

زندگی شاهانه ای داشت.
 
خستگی تو کارش نبود !

 چون هر وقت که دلش میگرفت

 دستش رو دراز می کرد

و خدا رو تو آسمون لمس میکرد !

یا هر وقت که خسته تر میشد ،

 با غرور از اون بالا به آدمها نگاه می کرد

و به نظرش آدمها چقدر پست و کوچک بودن .
 
همه چیز قشنگ بود تا اینکه پاییز رسید.
 
درخت از برگ خسته شد و دیگه

 سبزی برگ براش جذاب و زیبا نبود!

برگ پیر شده بود و درخت دیگه نمیتونست

 سنگینیش رو تحمل کنه !

این شد که دیگه شیره جونش

 اون قوت همیشگی رو نداشت !

 چون دیگه با عشق به برگ داده نمیشد!


نويسنده : قاسم محمودی مقدم